چهار شنبه 4 شهريور 1394 |
آه که مي زند برون از سر و سينه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو مي کشد کمان
پيش تو جامه در برم نعره زند که بر درم
آمدمت که بنگرم گريه نميدمد امان
:: برچسبها: شعر عاشقانه, شعر احساسي, عشق,
نویسنده : نگار
|
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
|
با تيشه خيال تراشيده ام ترا.....
آه که مي زند برون از سر و سينه موج خون من چه کنم که از درون دست تو مي کشد کمان پيش تو جامه در برم نعره زند که بر درم آمدمت که بنگرم گريه نميدمد امان :: برچسبها: شعر عاشقانه, شعر احساسي, عشق,
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان سوي تو مي دوند هان اي تو هميشه در ميان در چمن تو مي چرد آهوي دشت آسمان گرد سر تو مي پرد باز سپيد کهکشان هر چه به گرد خويشتن مي نگرم در اين چمن آينه ي ضمير من جز تو نمي دهد نشان :: برچسبها: شعر در مورد خدا , سايه ,
صفحه قبل 1 صفحه بعد
|
|